چرا به این جا رسیدیم که در یک جامعه اسلامی بسیاری از بانوانی که حجاب را رعایت میکنند و چادری هستند در اقلیت قرار دارند؛ در خیلی از ادارات و سازمانها بانوان در ابتدای ورود برای جلب نظر مافوق خود چادر سر میکنند و بعد از چند ماهی که مطمئن شدند پایشان در آن سازمان یا ارگان محکم شده است، چادر از سر بر میدارند و زبان گلایه میگشایند که تابستان است و گرما و رنگ سیاه چادر کلافهمان میکند! یا زمستان است و نمیتوانیم در این باد و باران چادرمان را جمع کنیم؛ یا آرتروز گردن گرفتم از وزن این چادری که هر روز باید سرم کنم، یا ...
چرا ما در یک جامعه اسلامی و شیعی به این نقطه رسیدهایم؟!
هر روز مشاهده میکنیم که دختران ایرانی پر رنگ و لعابتر از همیشه در کوچه، خیابان، دانشگاه و یا محل کار ظاهر میشوند و هر روز هم بیشتر جامعه و مردم میپذیرند که جامعه تغییر کرده است!
البته در این میان جدا از دختران رنگارنگ مانتویی، چادریهای مدرن هم زیاد شدند. چادریهای مدرن که تعدادشان هم زیاد است.
در آن سر دنیا «امیلی فرانسوا» بازیگر فیلمهای هالیوودی مسلمان میشود و از طعم شیرین داشتن حجاب میگوید با آن همه سختی و در خانوادهای مسیحی، یا در همین ایران خودمان «سمیه حیدری» جودو کار وزن 57 کیلو در بازیهای آسیایی داخل سالن کره جنوبی روی تشک میرود، مدال میگیرد و «چادر» را برای روی سکو رفتن شرط میکند..
از این دست زنان و دختران بسیار داریم که الگو هستند اما معرفی نمیشوند زیرا کسی تلاش نمیکند که فرهنگسازی کند...